بیوگرافی کوتاهی از بروسلی
Mini Bio of Bruce Lee
بروس لی همچنان بزرگترین نماد سینمای هنرهای رزمی و یکی از چهره های کلیدی رسانه های محبوب مدرن است. اگر بروس لی و او نبودند
فیلمهای اوایل دهه 1970، میتوان بحث کرد که آیا ژانر فیلمهای هنرهای رزمی هرگز به جریان اصلی نفوذ کرده و تأثیر گذاشته است یا خیر.
سینمای آمریکای شمالی و اروپا و تماشاگرانی که در چهار دهه گذشته داشته است. تأثیر سینمای هنرهای رزمی شرق آسیا امروزه در بسیاری از ژانرهای فیلم از جمله کمدی، اکشن، درام، علمی تخیلی، ترسناک و انیمیشن دیده می شود و همه آنها ریشه در پدیده ای دارند که بروس لی بود.
لی در 27 نوامبر 1940 در سانفرانسیسکو، لی هوی چوئن، خواننده اپرای کانتونی، لی جون فن به دنیا آمد. تقریباً یک سال بعد، خانواده به کولون در هنگ کنگ بازگشتند و در سن پنج سالگی، بروس جوانی شروع به حضور در نقش های کودکان در فیلم های کوچکی از جمله تولد بشر (1946) و فو گی فو یون (1948) کرد. در سن 12 سالگی، بروس شروع به تحصیل در کالج لا سال کرد. بروس بعداً توسط یک باند خیابانی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و همین امر او را تشویق کرد تا آموزش هنرهای رزمی را زیر نظر سیفو ییپ من که بروس را در وینگ چون کونگ فو برای مدت تقریباً پنج سال آموزش داده بود، بگذراند. این تنها آموزش رسمی رسمی هنرهای رزمی بود که تا کنون توسط لی انجام شده است. بروس با استعداد و ورزشکار به رقص چاچا نیز روی آورد و در سن 18 سالگی، قهرمانی بزرگ رقص را در هنگ کنگ به دست آورد.
با این حال، خلق و خوی و مشت های سریع او در موارد متعدد او را با پلیس هنگ کنگ به دردسر انداخت. والدینش به او پیشنهاد دادند که سر کند
به ایالات متحده لی در سال 1959 در محله چینی سانفرانسیسکو فرود آمد و در رستوران یکی از بستگان نزدیکش کار کرد. او در نهایت ساخت
راهی سیاتل، واشنگتن شد، جایی که در دانشگاه ثبت نام کرد تا در رشته فلسفه تحصیل کند و زمانی را برای تمرین کونگ فوی محبوبش پیدا کرد.
تکنیک. در سال 1963، لی با لیندا لی کادول (با نام مستعار لیندا امری) (بعدها همسرش) آشنا شد و همچنین اولین مدرسه کونگ فو خود را در 4750 University Way افتتاح کرد. در اوایل دهه 1960، لی با بسیاری از چهره های کلیدی هنرهای رزمی در ایالات متحده، از جمله اد پارکر، کاراته کنپو کاراته و استاد تائه کوان دو، جون ری، ارتباط برقرار کرد. او به عنوان مهمان در رویدادهای هنرهای رزمی برجسته از جمله لانگ بیچ ملیز حضور داشت. از طریق یکی از این مسابقات، بروس با آرایشگر هالیوودی، جی سبرینگ، آشنا شد و او را به تهیه کننده تلویزیونی ویلیام دوزیر معرفی کرد. بر اساس موفقیت فراری بتمن (1966)، دوزیه مشتاق بود که شخصیت کارتونی گرین هورنت را به تلویزیون بیاورد و به دنبال یک بازیگر آسیای شرقی برای ایفای نقش کاتو، دستیار هورنت سبز بود. در همین زمان، بروس همچنین دومین مدرسه کونگ فو را در اوکلند، کالیفرنیا افتتاح کرد و به اوکلند نقل مکان کرد تا به هالیوود نزدیکتر شود.
تست صفحه نمایش بروس موفقیت آمیز بود و هورنت سبز (1966) با بازی ون ویلیامز در سال های 1966-1967 با موفقیتی متفاوت پخش شد. صحنههای دعوای او گاهی با زوایای نامشخص دوربین پنهان میشد، اما فداکاریاش به حدی بود که اصرار داشت شخصیتاش مانند یک محافظ عالی رفتار کند و چشمهایش را روی هر کسی که ممکن است تهدیدی برای کارفرمایش باشد، نگاه دارد، مگر زمانی که فیلمنامه این کار را غیرممکن میکرد. این سریال تنها پس از یک فصل (بیست و شش قسمت) لغو شد، اما در این زمان لی بیشتر از ستاره اسمی سریال، نامههای طرفداران دریافت میکرد. او سپس شعبه سوم مدرسه کونگ فو خود را در لس آنجلس افتتاح کرد و شروع به ارائه آموزش هنرهای رزمی شخصی به افراد مشهور از جمله ستاره های فیلم استیو مک کوئین و جیمز کوبرن و همچنین فیلمنامه نویس استرلینگ سیلیفانت کرد. علاوه بر این، او دانش قبلی خود را در مورد وینگ چون بهبود بخشید و جنبههای دیگر سبکهای مبارزه مانند بوکس سنتی و کاراته اوکیناوا را به کار برد. او همچنین سبک منحصر به فرد خود را به نام Jeet Kune Do (راه مشت رهگیری) توسعه داد. پس از آن، فرصت فیلم دیگری برای او پیش آمد، زیرا او نقش کوچک یک ایستاده را بر سر مردی به نام وینسلو ونگ که جیمز گارنر را در فیلم مارلو (1969) می ترساند، به دست آورد. وونگ از گارنر بازدید می کند و دفتر بازپرس را با مشت ها و پاهایش تخریب می کند و با یک ضربه بالا و دیدنی که چراغ را می شکند کار را تمام می کند. با این آشکار شدن بیشتر استعدادهایش، بروس سپس چندین حضور مهمان به عنوان مربی هنرهای رزمی برای کور کردن چشم خصوصی جیمز فرانسیسکوس در سریال تلویزیونی Longstreet (1971) به دست آورد.
با موفقیت جزئی در هالیوود و پول در جیب، بروس برای بازدید از هنگ کنگ بازگشت و تهیه کننده فیلم با او تماس گرفت.
ریموند چاو که اخیراً تولیدات Golden Harvest را آغاز کرده بود. چاو مایل بود از محبوبیت زیاد لی در میان طرفداران جوان چینی استفاده کند و به او پیشنهاد کرد که نقش اصلی در رئیس بزرگ (1971) را بازی کند. در آن، لی نقش یک پسر عموی دور را بازی میکند که میآید تا به اقوام شاغل در یک خانه یخی بپیوندد، جایی که قتل، فساد و مواد مخدر منجر به ماجراجوییهای شخصیت او و نمایش تخصص کونگفو میشود. این فیلم توسط وی لو کارگردانی شده است که در تایلند با بودجه بسیار کم و در شرایط زندگی وحشتناک برای بازیگران و عوامل فیلمبرداری شده است. با این حال، زمانی که در هنگ کنگ اکران شد، این فیلم موفقیت بزرگی داشت. چاو می دانست که با لی موفق به کسب طلای باکس آفیس شده است و به سرعت فیلمنامه دیگری را با عنوان مشت خشم (1972) مونتاژ کرد. فیلم دوم (با بودجه کمی بیشتر) دوباره توسط وی لو کارگردانی شد و در سال 1900 در شانگهای جریان داشت و لی در بازگشت به مدرسه خود متوجه شد که استاد محبوبش توسط مدرسه محلی کاراته ژاپن مسموم شده است. او یک بار دیگر شروران را کشف می کند و به دنبال انتقام از کسانی است که معلمش را به قتل رسانده و مدرسه او را مرعوب کرده اند. این فیلم دارای چندین سکانس مبارزه عالی است و در پایان فیلم، لی از تسلیم شدن به پلیس ژاپن امتناع می ورزد و ظاهراً در اثر تگرگ گلوله های پلیس به سمت مرگ خود می جهد.
یک بار دیگر، خیابان های هنگ کنگ مملو از هزاران طرفدار پرشور سینمای چینی بود که از بروس لی نترس سیر نمی شدند و فیلم دوم او رکوردهای باکس آفیس فیلم اول را شکست! لی سپس شرکت تولید خود را به نام Concord Productions راهاندازی کرد و با نویسندگی، کارگردانی و بازی در فیلم بعدی خود، راه اژدها (1972) شروع به هدایت حرفه سینمایی خود کرد. بودجه بیشتر به معنای مکانها و حریفان بهتر بود، با فیلم جدید در رم، ایتالیا و علاوه بر این، کارشناس هاپکیدو، این شیک هوانگ، اسطوره کاراته رابرت وال و قهرمان هفتبار کاراته ایالات متحده، چاک نوریس. بروس نقش یک پسر روستایی به ظاهر ساده را بازی می کند که برای کمک به رستوران پسر عموی خود در رم فرستاده شده است و متوجه می شود که پسر عموهایش برای محافظت توسط اراذل محلی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
در حال حاضر، موفقیت چشمگیر لی در شرق آسیا مورد توجه مدیران فیلم های هالیوود قرار گرفته بود و فیلمنامه ای با عجله نوشته شده بود که او را به عنوان یک مامور مخفی در حال نفوذ به یک قلعه جزیره معرفی می کرد. برادران وارنر بودجه فیلم را تامین کرد و همچنین اصرار داشت که مرد سرسخت فیلم B، جان ساکسون در کنار لی بازی کند تا جذابیت بیشتری به فیلم بدهد. فیلم با یک سکانس مبارزه نمایشی دیگر بین لی و شرور کلیدی، هان، در هزارتوی آینه به اوج می رسد. فیلمبرداری در اوایل سال 1973 در هنگ کنگ و اطراف آن به پایان رسید و در هفتههای بعدی بروس درگیر کامل کردن دوبلهها و حلقه زدن برای برش نهایی بود. گزارشهای مختلف از دوستان و همکاران نشان میدهد که او در این مدت حال خوبی نداشت و در 20 ژوئیه 1973 پس از مصرف داروی سردرد به نام Equagesic در آپارتمان بازیگر زن بتی تینگ پی دراز کشید و بعداً نتوانست دوباره زنده شود. با یک پزشک تماس گرفته شد و لی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و عصر همان روز مرگ او اعلام شد. یافته رسمی مرگ به دلیل ادم مغزی ناشی از واکنش به قرص سردرد Equagesic بود.
هواداران در سرتاسر جهان از اینکه بت شرورشان در سنین جوانی از دنیا رفته بود شکستند و نزدیک به سی هزار طرفدار از کنار تابوت او گذشتند.
در هنگ کنگ. دومین مراسم بسیار کوچکتر در سیاتل، واشنگتن برگزار شد و بروس در قبرستان لیک ویو در سیاتل به خاک سپرده شد، همراه با غولدارانی از جمله استیو مک کوئین، جیمز کابرن و دن اینوسانتو. وارد اژدها (1973) بعداً در سرزمین اصلی ایالات متحده اکران شد، و با استقبال چشمگیر تماشاگران در آنجا روبرو شد، که پس از آن فیلمهای National General را بر آن داشت تا سه فیلم قبلی او را به طور فعال در سینماهای ایالات متحده توزیع کنند… هر کدام یک شکست در گیشه بودند.
طرفداران در سرتاسر جهان هنوز تشنه فیلمهای بیشتر بروس لی بودند و بنابراین فیلمهای باقیمانده (که قبل از مرگش کامل شده بود) از مبارزه لی با چندین مخالف از جمله دن اینوسانتو، هیو اوبرایان و کریم عبدالجبار در فیلم دیگری با عنوان بازی مرگ ساخته شد. 1978). این فیلم از یک دوربین شبه و سایه استفاده می کرد تا در صحنه های متعدد جایگزین لی واقعی شود. این فیلم افزوده ضعیفی به ترکیب است و تنها با بیست دقیقه پایانی و فیلم بروس لی واقعی که در حال مبارزه با برج است، ذخیره می شود. به طرز شگفت انگیزی، از همین روند نامرغوب برای خلق بازی مرگ II (1980)، با دوبلورهای شبیه به و بدلکاری که با چند دقیقه فیلم کوتاه از بروس لی واقعی در هم تنیده شده بود، استفاده شد.
به طرز غم انگیزی، پسرش براندون لی، بازیگر و رزمی کار مانند پدرش، در یک تصادف عجیب سر صحنه فیلم کلاغ (1994) کشته شد. بروس لی نه تنها یک ورزشکار و رزمی کار شگفت انگیز بود، بلکه دارای کاریزمای فوق ستاره واقعی بود و با چند فیلم او
اثری محو نشدنی بر روی ملیله سینمای مدرن به جا گذاشت.
منبع:
https://www.imdb.com/name/nm0000045/bio/